از خودم چه پنهان

سلام برعشق و زندگی

داستان

از خودم چه پنهان


تا لب های تو هست / به خود خوری نمی رسم

می خواهد تهش چه باشد ؟؟

فوقش دراکولایی باشی که در دستهایم / پری می شوی

اشکالی ندارد

این روز ها / آنقدر از تو جا مانده ام که

خونم را هم بخوری / سیر نمی شوم

********************************************************

نه از آینده هراس دارم

نه از مرد ِ خانه ی روبرویمان که کرواتش را با رنگ گل ِ گلدان هایت تنظیم میکند ...

تنها هراس من از شعر هایم است ...

... وقتی بار ها گفته ای : دوستشان داری

********************************************************

دست های / پشت پرده ات را که داشته باشم

از هیچ چرچیلی نمی ترسم ....

سیگار ِ برگم را روشن می کنم و آرام /بخش می شوم در انگشت هایت

شبی که از آغوش ِ تو / به ماه پشت می کنم

پشتم / قرص ِ خوابیست که از خیال ِ تو / تخت شده

حالا من می مانم و تا صبح / ولگردی در آغوشت

و یک ساعت ِ زبان دراز ... که به زور ِ رشوه / ساکتش خواهم کرد


 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 2 اسفند 1398برچسب:از خودم چه پنهان /, ] [ 12:34 ] [ به چشمان من بنگردرمن چه می بینی عشق ] [ ]