از خودم چه پنهان
تا لب های تو هست / به خود خوری نمی رسم
می خواهد تهش چه باشد ؟؟
فوقش دراکولایی باشی که در دستهایم / پری می شوی
اشکالی ندارد
این روز ها / آنقدر از تو جا مانده ام که
خونم را هم بخوری / سیر نمی شوم
********************************************************
نه از آینده هراس دارم
نه از مرد ِ خانه ی روبرویمان که کرواتش را با رنگ گل ِ گلدان هایت تنظیم میکند ...
تنها هراس من از شعر هایم است ...
... وقتی بار ها گفته ای : دوستشان داری
********************************************************
دست های / پشت پرده ات را که داشته باشم
از هیچ چرچیلی نمی ترسم ....
سیگار ِ برگم را روشن می کنم و آرام /بخش می شوم در انگشت هایت
شبی که از آغوش ِ تو / به ماه پشت می کنم
پشتم / قرص ِ خوابیست که از خیال ِ تو / تخت شده
حالا من می مانم و تا صبح / ولگردی در آغوشت
و یک ساعت ِ زبان دراز ... که به زور ِ رشوه / ساکتش خواهم کرد
نظرات شما عزیزان: